دکتر سید سعید موسوی



 

 

مقایسه مولفه های ریاضت اقتصادی با مولفه های اقتصاد مقاومتی

اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که هیچ یک برآمده از دیگری نخواهند شد. در اقتصاد مقاومتی محدودیتی در منابع وجود ندارد، اما استفاده بهینه از منابع موجود باید طی یک برنامه زمان بندی شده صورت گیرد و این در حالی است که در ریاضت اقتصادی ما با محدودیت در منابع و سرمایه ها روبه رو هستیم و به ناچار باید با سهمیه بندی و کاهش مصرف، با محدودیت های موجود مقابله کنیم.

استقلال ی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران از قدرت­های سلطه در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم سبب مقاومت سلطه­ گران شده و در همین راستا موضوعات و مسائل و شرایطی برای ما پدید آورده­اند که منحصر به فرد است. جمهوری اسلامی ایران اما در برابر فشارها و جریان سازی­های جهانی به ابتکاراتی دست زده است که تا به امروز – چه در عرصه نظر و در کتاب­های درسی و چه در عرصه عمل و تجارت بشری – مشابه و مابه­ازای واقعی نداشته است. یکی از ابتکارها ایجاد ساختار «اقتصاد مقاومتی» است. کارگزاران نظام جمهوری اسلامی و نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی مکلف به نوآوری،‌ابتکار، نظریه پردازی و الگوسازی در این عرصه جدید اقتصادی هستند. نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه هر کشوری که عَلَم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی هست.

اگر تمام دانش انباشته و کتاب­های مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا تجربه­ای مدون و مکتوب درباره اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتاب­های اقتصاد، هیچ پیشینه­ای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقه بندی­های محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددانان انقلاب اسلامی نمی­توانند از نظریه­های متداول برای حل مشکل و مسئله خود بهره بگیرند. بنابراین جنبش اقتصادی و الگوی اسلامی – ایرانی اداره جامعه، شکل بدیعی به خود می­گیرد که الهام­بخش جمیع ملت­های آزاده خواهد بود.سوال این است که تفاوت مولفه­های ریاضت اقتصادی در مقایسه با مولفه­های اقتصاد مقاومتی در چیست؟

  اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی فعال

اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی فعال، رو به رشد و جهادی با هدف مقابله با ترفندهای اقتصادی دشمنان و نیز کاهش آسیب پذیری وابستگی ایران در شرایط خاص است که به تولید و توزیع کالاهای خاص و سرمایه گذاری برای کاهش وابستگی به کشورهای دیگر – به خصوص کشورهای متخاصم – در شرایط بحرانی می­پردازد؛ به گونه­ای که اگر نتوانست محصولات اساسی زندگی مردم و کالاهای اساسی آنها را در بازار مبادله از کشورهای دیگر تهیه کند، بتواند با اتکاء به منابع داخلی به تولید انبوه محصولات مورد نظر بپردازد. تامین کالاها و مایحتاج اساسی مردم در جهت مقاومت در مقابل دشمنانی که سعی دارند بسیاری از کالاهای مورد نیاز آن کشور را تحریم نمایند. در یک جمله، تعریف نهایی که مقام معظم رهبری از مفهومی خودشان پیشنهاد داده­اند این است:

« اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند؛‌هم آسیب پذیری­اش کاهش پیدا کند؛ یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکل­های مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند

 

تفاوت­های اقتصاد مقاومتی با ریاضت اقتصادی

ریاضیت اقتصادی به طرحی گفته می­شود که دولت­ها برای کاهش هزینه­ها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف برخی خدمات و مزایای عمومی، صرفه­جویی در مخارج جاری کشور، کاهش هزینه­های رفاهی و تعدیل کارمندها در بخش دولتی دست می­زنند که یونان و ایتالیا به خصوص یونان در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میعکند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولت­ها انجام می­شود، گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وام­ها و کمک­های مالی خارجی می­انجامد.

در اقتصاد مقاومتی، یکی از سازوکارهای گذر از بحران، صرفه جویی است، ‌نه ریاضت. در حال حاضر ما شاهد آن هستیم که برخی مدیران به اشتباه ریاضت را به جای مقاومت و صرفه جویی در دستور کار خود قرار داده­اند که می­توان به عدم آگاهی آنان از این دو مفهوم اشاره کرد.

اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که هیچ یک برآمده از دیگری نخواهند شد. در اقتصاد مقاومتی محدودیتی در منابع وجود ندارد، اما استفاده بهینه از منابع موجود باید طی یک برنامه زمان­بندی شده صورت گیرد و این در حالی است که در ریاضت اقتصادی ما با محدودیت در منابع و سرمایه­ها روبه­رو هستیم و به ناچار باید با سهمیه­بندی و کاهش مصرف، با محدودیت­های موجود مقابله کنیم.

در اقتصاد مقاومتی قوای سه گانه باید با تعامل همه جانبه در مجموعه­ای که وظیفه هدایت پروژه اقتصاد مقاومتی را برعهده دارد، تصمیمات لازم را در این ارتباط را اتخاذ کرده و برای اجرا به دستگاه­های ذیربط ابلاغ کنند. هر یک از قوا باید با مرور وظایف خود نسبت به رفع چالش­ها و موانع در اقتصاد مقاومتی اقدام کرده و هر یک از آنها تعامل با قوای دیگر را در برنامه کاری خود قرار دهند.

ریاضت اقتصادی به معنای آن است که بار سختی مشکلات اقتصادی بر دوش مردم قرار بگیرد، نه طراحان برنامه­های اقتصادی و دستگاه اجرایی؛ اما اقتصاد مقاومتی آن است که بار سختی­ها بر دوش طراحان، برنامه ریزان و مجریان طرح اقتصادی است و مسلماً تفاوت فاحشی بین این دو طرح است


 

 

امنیت غذایی حلقه اتصال اقتصاد مقاومتی و اقتصاد کشاورزی

بحث اقتصاد مقاومتی برای جامعه و نظام یک فرصت بسیار تاریخی است که در مقاوم سازی بخش های مختلف اقتصادی کشور، اقدامات عاجل و اصلاحات ساختاری صورت گیرد. وقتی مولفه های اقتصاد مقاومتی را از منظر ی مورد توجه و بررسی قرار می دهیم، به موارد متعددی برمی خوریم که با اقتصاد متعارف متفاوت است به طوری که این مولفه ها به لحاظ ارزش گذاری در بازار آزاد تغیر پیدا می کند. مواردی از جمله نقش مشارکت مردم، نقش آمایش زمین و نقش تولید که همه این موارد مولفه هایی هستند که وقتی ت های اقتصاد مقاومتی در مقایسه با ادبیاتی که در بازار آزاد وجود دارد ارزش گذاری می شود که این ارزش گذاری بسیار متفاوت است.
یکی از مهم ترین مسائلی که در حوزه اقتصاد مقاومتی در حوزه ی و اقتصادی بسیار مدنظر قرار می گیرد، مسئله امنیتی است. در حوزه مسائل امنیتی وقتی شقوق مختلف امنیت مورد توجه قرار می گیرد، یکی از مولفه ها و ابعاد بسیار موثر در مقاوم سازی اقتصاد که در حقیقت بسترساز اقتصاد مقاومتی است، امنیت غذایی می باشد. براین اساس می توان نقطه اتصال بخش کشاورزی و اقتصاد مقاومتی را اهمیت و ضرورت توجه به امنیت غذایی عنوان نمود. امنیت غذایی به معنای آن است که همه مردم در همه زمان ها دسترسی فیزیکی و اقتصادی به اندازه کافی امن  و مواد غذایی مغذی داشته باشند که نیاز های مربوط به رژیم غذایی و تنظیمات غذایی شان را برای یک زندگی سالم و فعال برطرف کنند.
وقتی بحث امنیت غذایی را به عنوان یکی از مولفه های تعیین کننده در ایجاد امنیت ملی در نظر می گیریم، توجه به بخش کشاورزی مهم و قدری متفاوت می شود. به عبارتی دیگر وقتی شما به مقوله استقلال جمعیت در مناطق مرزی توجه می کنید، یکی از عوامل ایجاد این موضوع که یک بخشی از امنیت را تامین می کند، ایجاد و فعال سازی بخش کشاورزی با استفاده از منابع نسبتا خرد و پراکنده  است. بنابراین اگر بخواهیم جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد مقاومتی را به صورت مختصر بیان کنیم به اعتقاد من کل اقتصاد مقاومتی، بخش کشاورزی است.
در دنیای امروز که کشورهای مختلف در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و … در حال کارزا می باشند، مقوله امنیت غذا از اولویت یالایی برخوردار است. چرا که شاید باون سلاح بتوان مقاومت و مبارزه نمود ولی در یک کشور اگر امنیت غذایی دچار چالش باشد، مبارزه به سختی خواهد بود و بالتبع عرصه های دیگر نیز با چالش روبرو خواهد شد. بنابراین اگر جامعه ای امنیت غذایی نداشته باشد منیت ی و اقتصادی نخواهد داشت. در حقیقت در صورت فقدان امنیت غذایی نمی توان حصار امنیتی قابل اطمینانی را برای کشور تعریف کرد.
اقتصاد مقاومتی بر اساس بنیان های قوام بخشیدن به استفاده از منابع پایه در بخش کشاورزی تعریف می شود. لذا جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد مقاومتی هسته ای مرکزی است. حال ممکن است نگاه تمداران به این موضوع نگاه دیگری باشد. در نگاه فرابخشی به موضوع امنیت غذایی، در حوزه های ت، اقتصاد و اجتماعی، غذا به عنوان تامین کننده مهمترین نیاز بشر و تولید غذا نیز به عنوان فعالیت اقتصادی نقش تعیین کننده ای را در ایجاد اقتصاد مقاومتی دارد. بنابراین بخش کشاورزی کل رویکر اقتصاد مقاومتی است

.
حال در شکل گیری و تضمین امنیت غذایی و به عبارتی بخش کشاورزی، دولت مهم ترین نقش را داراست. در تمام دنیا به خصوص کشورهای توسعه یافته بیش از هر بخشی به اقتصاد کشاورزی توجه می شود. چرا که توجه به بخش کشاورزی به معنای توجه به امنیت ملی است. در بحث حمایت و توجه به اقتصاد کشاورزی و تامین امنیت غذایی اولین مسئله مهم، حمایت از فرد کشاورز است. در حال حاضر به دلیل غفلتی که سال هاست در بخش کشاورزی وجود داشته، حمایت از کشاورز در حد مطلوب قرار ندارد. به طور مثال در خصوص فردی که در روستا تولید کننده است و نیاز اساسی کشور را تامین می کند اصلا مفهوم بازنشستگی وجود ندارد. این در حالی است که این مفهوم برای کارمندان دولت تعریف شده است. برای یک پیرمردی کشاورز هیچ تامین اجتماعی وجود ندارد. یک نفر دو هکتار زمین دارد در حالی که رودخانه از پایین و چاه و آب نیز صد متر زیر زمین است، او چگونه می تواند سرمایه گذاری کند تا منابع آبی به طور منطقی در دسترس باشد، چه نهادی توانایی این کار را دارد تا زیر ساختارهای لازم را برای او تامین کند، در حالی که همه دولت ها زیر ساختار تامین کرده اند تا تولید کننده از آن استفاده کند. در این زمینه دولت اولین مسئول است.
در حال حاضر در اروپا بخش قابل توجهی از ارزش تولیدات را دولت ها مستقیما به تولید کننده کمک می کنند. در اروپا هر کس که تراکتور بر زمین بندازد به ازای هر هکتار
۳۰۰ دلار به وی تعلق می گیرد. تحقیقات، زیر ساخت ها، آموزش ها، استفاده از فناوری و … تماما به عهده دولت است. به اصطلاح ایجاد حضور مقاوم به عهده کشاورز خرده پا نیست این کار دولت است و دولت باید بر آن سرمایه گذاری کند. دولت باید زیر ساخت ها را آماده کند. همه موارد ذکر شده نیاز به زیرساختار دارد و دولت باید در این زیر ساختارها سرمایه گذاری کند. مهم تر از این منابع، پایداری منابع پایه است. دولت باید در پایداری جنگل، پایداری مرتع، پایداری آب و پایداری خاک وارد عمل شود و با برنامه ریزی منسجم در حفظ آنان بکوشد. مسلما این مسائل به عهده یک کشاورز یا تولید کننده ای که چند هکتار زمین دارد، نیست. پایداری احتیاج به ت گذاری دارد.
در حال حاضر کشور مشکلی به نام آب دارد. پدیده آبریزایی در بالا دست این امکان را به ما می دهد آب بارانی که در شرایط خاص در کشور می بارد ذخیره شود و با فعالیت ها و سازه ای که انجام می دهیم تا در پایین دست از آن استفاده شود. بحث زمین نیز از جمله وظایف دولت است و فقط دولت می تواند در آن سرمایه گذاری کند. اگر شاهد به راه افتادن سیل و خسارت های فراوان بعد از آن هستیم، به دلیل این است که نقش دولت در سرمایه گذاری زیر ساختی برای فراهم کردن استفاده بهینه از منابع آب و خاک به طور کامل اجراء نشده و لذا در چنین شرایطی نباید انتظار داشت یک کشاورز روستایی بی سواد با یک دکترایی که در کشور فرانسه تولیدات دارد، بتواند رقابت کند. به طور کل باید دقت کرد که بخش کشاورزی به دلیل اهمیت امنیت غذایی، از جمله مسائل مهم در اقتصاد مقاومتی است. جهت تضمین و توجه به این موضوع نیز دولت نقش اساسی و تعیین کننده ای به ویژه در فراهم کردن زیرساخت های لازم دارد.

 


بررسی تاثیر  رابطه بین مصرف انرژی، تجارت و رشد اقتصادی در ایران

 

دکترسید سعید

 

 

 

چکیده

  با توجه به ارتباط نزدیک مصرف انرژی و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران مطالعه رابطه بین رشد اقتصادی و مصرف انرژی نقش موثری در تگذاری و برنامه ریزی اقتصادی ایران ایفا می­کند. بر این اساس این تحقیق رابطه بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی را همراه با توسعه مالی، تجارت خارجی و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی به عنوان عوامل موثر تابع تولید اقتصاد ایران در طول دوره زمانی 1359-1391 با استفاده از روش همجمعی جوهانسون-جوسیلیوس و آزمون علیت گرنجری مورد مطالعه قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که مصرف انرژی، تجارت، توسعه مالی و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی تاثیر مستقیم بر رشد اقتصادی ایران دارد. آزمون علیت گرنجر حاکی از علیت یک طرفه از مصرف انرژی به رشد اقتصادی ایران می­باشد.

 

طبقه بندی jel :Q49,Q46

واژگان کلیدی:

انرژی، رشد اقتصادی، تجارت، توسعه مالی، جوهانسون-جوسیلیوس، علیت گرنجر


صنعتی شدن کشور در دهسال آینده با مشکلات بزرگی روبرو خواهیم شد.انتقال‌ تکنولوژی با انتقال فرهنگ کشور انتقال دهنده همراه خواهد بود.لازم است در حفظ میراث و ارزشهای فرهنگ ملی کوشا باشیم.آنهم در روزگاری که جهان وارد عصر فردا-صنعتی شده و همه‌ کشورها با بهرانهای اجتماعی-فرهنگی دست به گریبان هستند و تعادل فرهنگی بهم خورده‌ است.توسعه فرهنگی چیست و نقش وسایل ارتباط جمعی در خلق«فرهنگ نخبگان»و«فرهنگ توده»چیست؟نویسنده پس از بحث در این موضوعها به معرفی چرخه و مدار فرهنگی-به نقل از ابراهام‌می-می‌پردازد،هر چه سرعت چرخه فرهنگی بیشتر شود،خلاقیت و نوزایی‌ فرهنگی در آن جامعه بیشتر خواهد بود.کتاب به عنوان عصارهء اندیشهء ناب انسانها و نتیجه‌ پژوهش و تفکر در توسعه و شکوفایی فرهنگی نقشی بسیار عمده دارد.در آخر مقاله پیشنهاداتی‌ برای توسعه فرهنگی کشور ارائه شده است.                                                    

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آموزش جایگزینی گوگل مپ با ویز در اسنپ مـاهـور معرفی سایت های کلیکی، سورف و سرچ آشنایی و معرفی انواع نماهای ساختمانی Joy یادداشت.... قطعات خودرو سیسمونی نوزاد ب.ن درس پلاس